کرونا که آمد مجموعه‌ای نوشتم با عنوان قرنطینه نوشت

کرونا که آمد مجموعه‌ای نوشتم با عنوان قرنطینه_نوشت.
بعد دیدم واقعاً معلوم نیست این چیزهایی که می‌گویند تا چه اندازه درست باشد!
خیلی از آنهایی که رفتند ددر دودور و به ریش ما قرنطینه‌ای‌ها خندیدند، سُر و مُر و گنده هستن و خیلی از ماها که خانه ماندیم و عین رامکال قند را هم شستیم و با ماسک، نان و الکل خوردیم بیمار شدیم و مُردیم!

گفتند ماسک نزنید، بعد گفتند باید ماسک بزنید!
اعلام کردند هرکس بدون دستکش برود بیرون خر است، بعد اعلام شد که دستکش خودش عامل توزیع ویروس است!

گفتند هرکس بگیرد دیگر نمی‌گیرد، بعد گفتند نه این‌طور نیست!
گفتند قرنطینه خوب است، بعد گفتند هر کشوری پروتکل اقلیمی خودش را دارد و قرنطینه برای پوست ما خوب نیست!

اعلام شد در خانه بمانید، بعد یهو گفتند باید بروید سرکار! حضور پنج‌هزار تماشاگر در یک استادیوم با فضای هفتادهزارنفره ممنوع شد، اما مترو باز بود!

لابه‌لای تمام نسخه‌های نصب پنبه روغن بنفشه در محل و نوشیدن جیش شتر و استنشاق دود تاپاله الاغ ماده باکره و ادعای کشف داروی کرونا و… به نظر تنها حرفی که به واقعیت نزدیک بود همان جمله‌ی قصار دوست اهل عمل‌مان است: «معتادا نمیگیرن»!

*الان هم می‌ترسم بنویسم بچه‌ها را نفرستید مدرسه بعد دانشمندان و پژوهشگران کشف کنند که حضور بچه‌ها زیر یک سقف در ۳۵دقیقه نه تنها باعث می‌شود ویروس از بچه‌ها شرم کند و نابود بشود * بلکه بچه‌هایی که رفته‌اند مدرسه آبشش و بال پرواز درمی‌آورند، پروانه می‌شوند و ضریب هوشی‌شان چنان بالا می‌رود که یکضرب از ابتدایی دکترا می‌گیرند!

کل دنیا روی هواست ولی الان به دو چیز باور دارم

۱. دستی از غیب این کشور را نگه داشته وگرنه با این سبک مدیریت هر روز صبح باید متلاشی می‌شد!

۲. اینکه کرونا بگیریم یا نگیریم، بمیریم یا نمیریم ربط مستقیم به شانس دارد.

*احسان محمدی

Leave a Reply

Your email address will not be published.