امید به زندگی در لابه لای سختی‌های روزگار/ وقتی قرآن روشنی‌بخش زندگی می‌شود

مهتاب با وجود مشکلات بسیار و فقر شدید مالی دست از تلاش برنداشت و با تکیه برقرآن توانست به موفقیت‌های بسیاری در زندگی به‌ویژه زمینه‌های تحصیلی دست یابد.

امید به زندگی در لابه لای سختی‌های روزگار/ وقتی قرآن روشنی‌بخش زندگی می‌شود

به گزارش ایران ریپورتس، زندگی همیشه برایش داستان های گوناگونی را روایت می کند، قصه‌هایی پر از تلخی و شیرینی‌هایی که با وجود سن و سال کمش، از او انسانی قوی و با اراده ساخته است.

پدرش از کار افتاده است و مادرش نیز پس از پدر به دلیل بیماری هایی نظیر ناراحتی قلبی و فشارخون بالا از کار افتاد، اتفاقی که سبب شد تحت حمایت کمیته امداد قرار گیرند.

داشتن خانه برای او و خواهرش یک آرزو شده بود، چندسالی را در یک کارگاه زندگی می کردند، چند سال نیز در یک مرغداری و خلاصه هر سال را در جایی می گذراندند، در این سال‌ها خرجشان را مادر با سختی و زحمت تمام تامین می کرد.

در هفت سال گذشته نیز زندگی این خانواده در یک اتاق از حسینیه روستای جرسقان بدون هیچگونه امکاناتی گذشته است، تابستان ها از گرما و زمستان ها از سرما رنج می برند، با وجود همه این مصائب و مشکلات اما مهتاب سرسخت تر از آن بود، در دوران مدرسه هرساله به عنوان دانش آموز برتر شناخته می شد و توانسته بود در مسابقات مختلف مقام های گوناگونی را کسب نماید.

مهتاب در این خصوص به خبرنگار ما می گوید: یادش بخیر در جشنواره خوارزمی توانستم رتبه یک استان و رتبه چهار و شایسته تقدیر کشوری را به دست آورم.

او که پتانسیل و استعداد بالایی در دروس مختلف داشت، توانست در آزمون مدرسه نمونه دولتی قبول شود اما به دلیل مشکلات مالی نظیر هزینه ثبت نام و سرویس رفت و برگشت نتوانست در آنجا مشغول به تحصیل شود.

به جای مدرسه نمونه دولتی به یک مدرسه معمولی و شاید ضعیف در روستای سلطان آباد رفت که صد البته به دلیل نمرات و توانایی های بالایش مورد حمایت کامل مدیر آن دبیرستان در بیشتر زمینه‌ها قرار گرفت.

به گفته مهتاب در تمام این سال ها و با وجود مشکلات عدیده و گاهی طاقت فرسا امید و ایمانش نسبت به خدا را از دست نداد و با تلاش بی وقفه ای که برای رسیدن به اهداف خود کرد، توانست به موفقیت ها و دستاوردهایی در زندگی اش برسد.

وی می گوید: مسائلی همچون معیشت و تنگدستی هیچگاه مانع من برای دست کشیدن از تلاش نبوده و برای رسیدن به یک زندگی خوب و مرفه که در آن پدر و مادرم بتوانند کمی فارغ از سختی های کنونی باشند، از هیچکاری همچون درس خواندن و رسیدن به درجات بالای علمی دریغ نخواهم کرد، اتفاقی که می دانم با تلاش، امید و پشت کارم به آن خواهم رسید، تا جایی که دیگر من و خانواده ام دغدغه معیشت، خوراک، پوشاک و مسکن را نداشته باشیم.

مادرش اهل آذربایجان است و پدرش شیرازی، مادر برای زندگی با پدر به شیراز آمده و زندگی خود را با عشق و علاقه آغاز کردند اما پدر پس از آسیب دیدگی شدید از ناحیه کمر از کار افتاده شده و بار زندگی چهار نفره آنها بردوش مادر افتاد.

وی همراه با دو فرزندکوچک خود با حقوق بسیار کم در سرما و گرما به کارهای مختلفی همچون درست کردن ترشی مشغول شد .

مهتاب عنوان می کند: مادر فداکار من تمام تلاش خود را برای فراهم اوردن امکانات تحصیل من و خواهرم کرده و حال من نیز باید تلاش کنم تا زحمات وی و پدرم را جبران نمایم.

وی ادامه می دهد: از بچگی همیشه فرد منظمی بودم و تلاش می کردم که وقت خود را بیهوده تلف نکنم، علاقه داشتم در زمینه های مختلف از جمله هنر چیزهایی را بیاموزم اما هیچگاه نتوانستم به دلیل مشکلات مالی در کلاس های هنری، ورزشی و زبان شرکت کنم پس در عوض تمام تلاش خود را در درس به خرج داده و به لطف خدا تاکنون نیز موفق بوده ام.

مهتاب با اشاره به فرد خیری که یک زمین در روستای جرسقان را برای رضای خدا به آنها اهدا کرده، بیان می کند: هفت سال طول کشید تا توانستیم با کمک افراد خیر کم کم دو اتاق در این زمین بسازیم و پس از سالها به لطف خدا سقفی از خودمان بالای سرمان قرار گرفته است.

مشکلات مالی و تامین هزینه ها با وجود پدر و مادری از کار افتاده برایشان دشوار است و به گفته وی تنها راه درآمد آنها درحال حاضر یارانه پرداختی دولت می باشد، مبلغی که برای خرج و مخارج خانه و زندگی آنها به هیچ وجه کفاف نمی دهد. همین فقر و تنگدستی مانع از این شده که پدر و مادر مریض و بیمار مهتاب امکان مراجعه به پزشک و تحت درمان قرارگرفتن را نداشته باشند.

با شیوع ویروس منحوس کرونا از بهمن و اسفندماه سال گذشته، آموزش در مدارس و دانشگاه به صورت مجازی شد و حداقل ابزار لازم برای این مهم، داشتن یک گوشی تلفن همراه هوشمند است، موضوعی که مهتاب با وجود زندگی در شیراز به دلیل فقر از آن بی بهره بوده و برای درس خواندن دچار مشکل شده است.

وی در این خصوص با بغض عنوان می کند: بنده خدایی گوشی دخترش را برای مدتی به صورت امانت به من داده تا بتوانم با آن درسم را بخوانم اما گوشی قدیمی است و اینترنتش هم ضعیف می باشد اما به هرحال و با وجود همه سختی ها، مشکلات و کمبودها با تلاش به درس خواندن ادامه خواهم داد.

 در تمامی این سال ها یک چیز درکنار مهتاب داستان ما بود و موجب دلگرمی اش شد و  به گفته خودش هنگامی که در کودکی و در مسجد روستا کلاس های قرآن برگزار می شد، با علاقه در کلاس‌ها شرکت می کرد و با حضور در این کلاس‌ها توانست جزء اول را حفظ کند اما متاسفانه دیگر کلاس های قرآن در آنجا برگزار نشد ولی به دلیل علاقه قلبی وی به آموختن و حفظ کردن قرآن، تاکنون جزءهای دو و سه را نیز حفظ کرده و می خواهد با ادامه این روند حافظ کل قرآن کریم شود.

وی درخصوص آرزویش اینگونه بیان می کند: آرزو دارم بتوانم پس از فراغت از تحصیل، شغلی مناسب پیدا کرده که با آن بتوانم برای پدر و مادرم یک زندگی خوب و مرفه فراهم نمایم تا از هیچ نظر کمبود و مشکلی نداشته باشند.

مهتاب می گوید: برنامه فعلی من تمرکز بر روی درس و دانشگاه است تا همانند دوران مدرسه با رتبه و نمرات ممتاز فارغ التحصیل شوم.

وی با تشکر از کمک های کمیته امداد عنوان می کند: شش هفت سالی می شود که تحت پوشش کمیته امداد هستیم و حمایت هایی را همچون پرداخت برخی از مخارج تحصیل و افزایش یارانه انجام داده‌اند که جای تشکر داشته اما در واقع کفاف زندگی یک خانواده چهار نفره با هزینه های امروز را نمی دهد.

گزارش از محمد صادقی

انتهای پیام/

Leave a Reply

Your email address will not be published.