سخنی کوتاه با مهندس جلال رشیدی کوچی

قبل از هر چیز باید  انتخاب شما  را به عنوان نماینده مردم در شهرستان های مرودشت-پاسارگاد و ارسنجان تبریک بگویم و آرزو کنم که این انتخاب  تبدیل به خاطره ای ماندگار برای شما و علی الخصوص مردم گردید.

هدف از نگارش این متن هم معرفی و تعریف و تمجید از شماست و وهم دست یاری و کمک از شما.

 حرف هایی هست که در درون این دل باقی مانده و برایتان مینویسم و امیدوارم که حد اقل شنیده و خوانده شود :

در جهانی که همه رو به جلو حرکت می کنند، این  شهرستان از همان سال های دور در حال درجا زدن است، از وضعیت اشتغال جوانان، شاخصه های توسعه یافتگی همچون راه، مسکن، حمل و نقل گرفته تا سرمایه گذاری ها، اوضاع اجتماعی همه و همه در یک کلام اشهد مرگ را گفته اند و ناامید از یافتن دارویی برای شفا و جان گرفتن دوباره خود هستند.

شهرستان ما همواره مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفته است، و در مقابل مردم ما همواره، متعهد و وفادار بوده اند و چشم انتظار!چشم انتظار برخوداری از حداقل ها! مردم این سرزمین همیشه به مدارا کردن با هرشرایطی شهره خاص و عام بوده و هستند.

داشتن کاری مناسب و آبرومند این روزها آرزوی دست نیافتنی جوانان  شهرستان پاسارگاد  است.  نه تنها زمینه اشتغال برای نسل جدید دهه های ۶۰، ۷۰و از این پس فراهم نیست بلکه نسل سال های پیش از این هم شغل های خود را از دست داده و یا خانه نشین شدند، یا از فشار، جان به جان‌ آفرین تسلیم کردند و یا در نهایت شغلی که مسببان همان بدبختی، آن را کاذب می پندارند برای خود دست و پا کرده اند تا مبادا خجالت زده زن و بچه هایشان شوند، *اشتغال و کار را از یاد نبرید که بدون ‌آن باید فاتحه این شهرستان را خواند.

در سالهای گذشته جفای بسیاری بر نخبگان شهر ما شده است، آنها یکی پس از دیگری از دیار خود رانده شده اند، به جاست شرایطی را بوجود آورید تا افراد شایسته که  ترد شده اند یا در گوشه ای استعدادهای فراوانشان که در بیشتر مواقع می تواند راهگشای مشکلات باشد در بطالت و اتلاف وقت به هدر می رود به میدان کار و فعالیت های تولیدی،اقتصادی واجتماعی بازگرداند.

 سرمایه گذاران که بار و بندیلشان را به کول گرفته و دو پا از خود و دوپای دیگر را هم برای فرار  قرض کرده اند.

آخرین خواسته از جنابعالی

ما خیلی خوب شما را می شناسیم و شما هم شهرستان پاسارگاد را، یکی از بزرگترین در خواست های ما این است که دست انسان های چاپلوس و متملق و نان به نرخ روز خور را که همچون آفتابگردان هر لحظه در حال چرخش هستند از اطراف و اکناف کوتاه کنید و به انسانهای صادق و مومن واقعی اعتماد کنید هر چند اگر مخالف شما باشند و گاهی هم تلخ زبان….

*منصور رنجبر

Leave a Reply

Your email address will not be published.