به قلم : دکتر سیدوفا مشکوة
![]()
چکیده
این مقاله به تحلیل پدیده «اقتصاد خاکستری» در ساختار اقتصاد ایران میپردازد. اقتصاد خاکستری در اینجا فراتر از اقتصاد غیررسمی کلاسیک، به شرایط نظاممند «ابهام»، «نااطمینانی» و «تعلیق» در سطوح ژئوپلیتیک، حکمرانی داخلی و کنشگری اقتصادی اطلاق میشود. با استفاده از چارچوب تحلیلی لایهای، استدلال میشود که ریشه این وضعیت در تداخل سه لایه «منطقه خاکستری ژئوپلیتیک»، «فضای کلی اقتصاد کلان» و «حکمرانی اقتصادی» نهفته است. پیامد این شرایط، کوتاه شدن شدید افق تصمیمگیری، فلج شدن سرمایهگذاری مولد، فرسایش سرمایه اجتماعی و قرار گرفتن اقتصاد در دور باطل رکود تورمی است. چشمانداز آینده میان دو سناریوی «تداوم رکود تورمی و تعمیق بحران» و «عبور مشروط به اصلاحات ساختاری و بازیابی اعتماد» در نوسان است. خروج از این وضعیت، مستلزم حرکت همزمان به سوی شفافیتسازی نهادی، ایجاد ثبات در سیاستگذاری، تنوعبخشی اقتصاد و اتخاذ یک راهبرد روشن در تعامل با نظام بینالملل است.
مقدمه: درآمدی بر مفهوم اقتصاد خاکستری در بستر ایران
اصطلاح «اقتصاد خاکستری» عمدتاً برای اشاره به بخش غیررسمی اقتصاد به کار میرود. اما در تحلیل ساختار اقتصاد ایران، این مفهوم ابعاد پیچیدهتری مییابد. اقتصاد خاکستری در اینجا توصیفکننده وضعیتی ساختاری است که در آن کل اقتصاد در فضایی از ابهام، نااطمینانی و بلاتکلیفی به سر میبرد. این فضا نه تنها بر رفتارهای غیررسمی شهروندان، که بر سیاستگذاری کلان، روابط بینالملل، انتظارات فعالان اقتصادی و حتی امنیت پایهای محیط زیست سایه میافکند. اقتصاد ایران، در تقاطع نیروهای متضاد داخلی و خارجی، به صحنهای تبدیل شده که «افق تصمیمگیریها چنان کوتاه شده که مردم امکان برنامهریزی در کوتاهمدت را هم از دست دادهاند». این مقاله با پذیرش این تعریف گسترده، به تحلیل لایههای تشکیلدهنده، مکانیزمهای عمل، چالشها و چشماندازهای این اقتصاد خاکستری میپردازد.
چارچوب تحلیلی: لایههای پیدایش و تداوم اقتصاد خاکستری
اقتصاد خاکستری در ایران محصول همپوشانی و تشدید متقابل چند لایه عمیق است:
| لایه تحلیل | ویژگیهای کلیدی | نقش در ایجاد اقتصاد خاکستری |
| لایه ژئوپلیتیک و روابط بینالملل | قرارگیری در یک «منطقه خاکستری» امنیتی-سیاسی؛ تداوم تحریمها و تنشها؛ فعالسازی مکانیسمهایی مانند «ماشه». | ایجاد نااطمینانی حاد در روابط اقتصادی خارجی، افزایش ریسک و هزینه مبادلات، محدودیت دسترسی به فناوری و سرمایه. |
| لایه فضای کلان اقتصادی داخلی | سلطه بیثباتیهای مزمن: تورم بالا، نوسان ارز، کسری بودجه ساختاری؛ وابستگی به درآمدهای نفتی. | تخریب محیط کسبوکار، غیراقتصادی کردن سرمایهگذاری بلندمدت، هدایت منابع به سمت سفتهبازی و داراییهای غیرمولد. |
| لایه حکمرانی و نهادهای اقتصادی | فقدان شفافیت و انسجام در آمار و سیاستها؛ سیاستگذاری بخشی و فاقد چشمانداز کلان؛ ضعف نهادهای تنظیمگر مستقل. | فرسایش اعتماد عمومی، شکلگیری انتظارات تورمی فزاینده، گسترش فساد و رانت، و مختل شدن سازوکارهای عادی بازار. |
| لایه چالشهای ساختاری و فرابحرانها | بروز ابرچالشهایی مانند بحران آب و محیط زیست، فرسودگی شدید زیرساختها و نظام بانکی ناکارآمد. | تحمیل محدودیتهای سخت بر تولید و معیشت، تحریک ناآرامیهای اجتماعی، و محدود کردن دامنه مانور سیاستگذار. |
این لایهها در تعامل با یکدیگر، یک «حلقه معیوب» تشکیل میدهند که اقتصاد خاکستری را بازتولید و تعمیق میکند.
تحلیل میدانهای عمل اقتصاد خاکستری
اقتصاد خاکستری خود را در عرصههای عینی زیر به نمایش میگذارد:
- بازار ارز و تجارت خارجی: نظام چندنرخی ارز، که خود محصول کمبود و مدیریت منابع ارزی است، نماد بارز این ابهام است. فعالسازی مکانیسمهایی مانند ماشه، ریسک و هزینههای بیمه، حملونقل و نقلوانتقالات بانکی را افزایش میدهد و فضای تجارت را خاکستریتر میکند.
- بودجه دولت و سیاست مالی: ساختار بودجهریزی ایران با وابستگی حدود ۴۰ درصدی به درآمدهای نفتی و کسری مزمن، یکی از کانونهای تولید بیثباتی است. تامین کسری از طریق استقراض از بانک مرکزی یا نظام بانکی، به خلق نقدینگی و تورم دامن میزند و سیاستهای انقباضی بانک مرکزی را خنثی میسازد.
- بازار سرمایه و سرمایهگذاری: نااطمینانی حاد و بازدهی منفی واقعی سپردههای بانکی، سرمایهها را به سمت بازارهای موازی غیرمولد مانند ارز، سکه و مسکن سوق میدهد. این امر، سرمایهگذاری مولد در بخش واقعی اقتصاد را با مشکل جدی مواجه کرده است.
- بحرانهای محیطزیستی به مثابه یک محدودیت سخت: هشدارهای دیرینه درباره بحران آب و فرونشست زمین امروز به واقعیتی تحمیلی تبدیل شدهاند. این بحرانها دیگر صرفاً یک چالش زیستمحیطی نیستند، بلکه به یک محدودیت تولیدی مطلق برای کشاورزی و صنعت و یک تهدید امنیتی تبدیل شدهاند که راهحل فوری ندارد و بر اقتصاد سایه سنگینی انداخته است.
چالشهای مترتب و پیامدهای گسترده
پیامدهای استقرار اقتصاد خاکستری در ایران عبارتند از:
- رکود تورمی عمیق و فزاینده: اقتصاد ایران در تله رشد پایین یا منفی همراه با تورم بالا (پیشبینیشده حدود ۴۰ درصد در ۲۰۲۵) گرفتار است. این وضعیت همزمان توان تولید و قدرت خرید خانوارها را تحلیل میبرد.
- فلج شدن برنامهریزی و سرمایهگذاری: نااطمینانی درباره قیمتها، قوانین، روابط خارجی و حتی تامین انرژی پایه، هرگونه برنامهریزی حتی کوتاهمدت را برای بنگاهها غیرممکن ساخته است.
- فرسایش سرمایه اجتماعی و فرار سرمایه انسانی: ضعف اعتماد عمومی به کارایی و شفافیت حکمرانی اقتصادی، همراه با فشار معیشتی، به خروج گسترده نخبگان و نیروی کار متخصص انجامیده که خود چرخه معیوب توسعهنیافتگی را تقویت میکند.
- افزایش آسیبپذیری در برابر شوکهای خارجی: وابستگی به درآمد نفتی و ضعف بخش تولیدی غیرنفتی، اقتصاد را در برابر نوسانات قیمت نفت و تشدید تحریمها به شدت آسیبپذیر کرده است.
چشماندازهای آینده و سناریوهای محتمل
با توجه به تحلیل بالا، دو سناریوی اصلی در افق پیش روی اقتصاد ایران قابل تصور است:
| سناریو | پیشفرضها و محرکها | پیامدهای کلیدی اقتصادی |
| تداوم وضع موجود و تعمیق بحران | تداوم بیثباتی در روابط بینالملل؛ عدم اصلاحات ساختاری در بودجه و نظام بانکی؛ مدیریت انفعالی چالشهای محیط زیستی | تداوم و تشدید رکود تورمی؛ فرسایش بیشتر پایه تولیدی؛ تشدید بحرانهای اجتماعی؛ افزایش فشار بر معیشت و تشدید فقر. |
| گذار مشروط به سمت ثبات نسبی | دستیابی به یک ثبات حداقلی در روابط خارجی (حتی بدون رفع کامل تحریمها)؛ آغاز اصلاحات ساختاری جسورانه در حوزه یارانهها، بودجه و نظام بانکی؛ اولویتدادن به مدیریت بحران آب و جذب سرمایهگذاری در زیرساختها. | کاهش تدریجی نرخ تورم و انتظارات تورمی؛ بازیابی نسبی اعتماد و بازگشت آرام سرمایه به بخشهای مولد؛ ایجاد زمینه برای رشد اقتصادی مثبت و پایدار. |
سناریوی دوم به هیچ وجه به معنای رفع سریع همه مشکلات نیست، بلکه نشاندهنده مسیری است که در آن «فضای روانی» و «کیفیت حکمرانی اقتصادی» بهبود مییابد و هزینههای مبادله در اقتصاد کاهش پیدا میکند.
نتیجهگیری نهایی: اقتصاد ایران در یک گذار تاریخی پیچیده قرار دارد. انتخاب بین دو سناریوی پیشرو نه صرفاً یک انتخاب اقتصادی، که یک انتخاب سیاسی-اجتماعی بزرگ در مورد اولویتها، شیوه تعامل با جهان و کیفیت حکمرانی داخلی است. عبور از اقتصاد خاکستری بیش از هر چیز نیازمند اراده سیاسی برای انجام اصلاحات ساختاری دردناک اما ضروری، و سرمایهگذاری بر روی بازیابی اعتماد به عنوان گرانبهاترین سرمایه ملی است.