تیغ روی شاهرگ فرصت ها

فضای مجازی داخلی همچنان بدون برنامه و هیجان زده است. پلتفرم های داخلی مانند سینمای ایران وصدا وسیمای ملی دچار خلاء اطلاعاتی ونیز تبیین کننده است.انگار روی لبه تیغ ایستاده ایم ، تیغی که لبه اش روی شاهرگ فرصت هاست. در روزهای گذشته که اخبار ملی را بررسی می کردم به یک خبرسوال برانگیز رسیدم و آن اینکه سخنگوی سپاه از یک واقعیت بزرگ پرده برداشته بود. سوال اینجاست که چرا گفتگو با جوانان را به تاخیر انداخته ایم؟

 ایران ریپورتس// در آن خبر آمده است که سخنگوی سپاه گفته اغتشاشگران فرزندان ما هستند که فریب خوردند به طوری که با نیم ساعت صحبت، از ما گله‌مند می‌شوند که چرا برای ما زودتر دستاورد نظام را معرفی نکردید .سردار رمضان شریف گفته ، قدرت را باید طوری اعمال کرد که دشمن شاد نشود به این دلیل به مدافعین امنیت اجازه شلیک داده نشد.( خبرگزاری فارس هفتم دی ماه 1401). این موضوع مهم را می توان به خلاء اطلاعاتی وانتقال به نسل جوان تعمیم داد.

بحثی که امروز مطرح می کنیم نه دراین راستاست که در خشونت های اخیرخیابانی چه کسی اولین ضربه را وارد کرده یا چه کسی اولین ضربه را دریافت کرده چراکه از دو طرف درگیر تلفاتی به جای مانده است.بحث ما جنگ ترکیبی است که محور اصلی آن رسانه است.

باید پذیرفت نظام آموزشی ما از ابتدایی تا آموزش عالی تهی از محتوای تربیتی است. آنچه امروز در خیابانها فریاد وگاها به خشونت منتهی می شود از کاستی های فرهنگی تربیتی خبر می دهد که در چهار دهه گذشته از آن غفلت شده است.در واقع ما نسلی را برپایه اصول تربیتی پرورش ندادیم. معلم مسافرکش ویا پدر خسته و شرمنده خانواده نمی تواند الگویی مناسب برای تربیت نسل جوان باشد.

نظام آموزشی ایران در زمره دستگاههایی بود که در حوزه خصوصی سازی پیشرو وواگذاری آن به نابلدان به سرعت اتفاق افتاد. انگار همان بلای خصوصی سازی صنایع اما با شدت بیشتری برسر آموزش وپرورش وآموزش عالی آمد. سرعت وسبقت در امر خصوصی سازی نظام آموزشی که مغایر قانون اساسی بود باعث شد “ثروت بهتر ازعلم شود” واین روند معکوس باعث ایجاد همه خسارت های جدی شد. اصل سی ام قانون اساسی می گوید ، دولت موظف است وسائل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازدو وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.

ما وقتی برسر نظام آموزشی ،فرهنگی وتربیتی معامله می کنیم باید در انتظار نسلی باشیم که آماده پذیرش اخبار واطلاعات پرحجم وشاید غلط باشند. در واقع این معامله نا عادلانه باعث می شود رد معامله گری در نسل جوان هویدا گردد. نسلی که ممکن است برسر هر چیز دست به معامله بزنند خصوصا معیشت ورفاه اجتماعی .

جوانان فارغ التحصیل ما عموما بیکار وقادر به تامین معیشت خانواده نیستند. هرچند این انتقاد نیز وارد است که تحصیلات بدون مهارت در سالهای اخیر باعث وبانی بیکاری بوده اما ذکر این نکته نیز لازم است که چه کسی نسخه آموزش علمی ومهارتی کشور را پیچیده وبه خورد دانش آموزان ودانشجویان داد؟

نظام آموزشی ما علم را از مهارت جدا کرد.مدرک گرایی با صرف هزینه های سنگین دراولویتی نابخردانه قرار گرفت و چیزی بنام خودکفایی در هاله ای ازابهام باقی ماند. اکثر صنایع بزرگ وکوچک دررکود و ورشکستگی قرار دارند و اگرسیری در اخبار استانی مانند فارس داشته باشیم برای جلوگیری از تعطیلی کارخانه های به رکود کشیده شده حتی از دستگاه قضایی مددخواهی شده است.

این بدان معناست که فرد فارغ التحصیل جذب کارنمی شود. ازدواج اصلی ترین عامل انسجام اجتماعی فرهنگی وامنیتی است که البته با رکود شدیدی درایران رکورد زده است. بایددید مدیران ومسوولان ارشد ومیانی دولت چه تدبیری برای غرایز جنسی جوانان اندیشه کرده اند. درواقع عدم روابط اقتصادی با جهان ورکود شدید و تورم باعث شده جوان ازازدواج صرف نظر کنند. با این حساب آمار فحشای پنهان وآشکار ویا خود ارضایی افزایش پیدا می کند که در هر حال جای بسی تاسف وتعجب دارد. چرا که چاره جویی نکردیم .

طی روزهای گذشته رییس جمهور در جلسه هیات دولت تاکید داشته اند که امور اجرایی ، طرح ها وبرنامه های در حال اجرا ویا اجرای آتی پیوست رسانه ای داشته باشند. هر چند این پیوست تاحدودی درحال اجراست اما به دور از واقعیت است. بطور مثال در زمینه کاهش فقر ویا کاهش حاشیه نشینی وتورم ویا رشد اقتصادی وسرمایه گذاری خارجی ، اخبار منتشر شده کلیشه ای و به دور از واقعیت است چرا که مردم در معیشت خود اثری از آن احساس نمی کنند.

سوال قابل طرح در حوزه اقتصادی ومغفول مانده این است که چرا جوانان وطن ازدواج نمی کنند و درحال مهاجرت به سایر کشور های جهان هستند؟درپاسخ به این سوال باید گفت، اصل مهاجرت از روستا به شهر ویا از شهر به کلانشهر ها ویا خارج از کشور پیوست اقتصادی دارد. درواقع اشخاص به دلیل مه آلود بودن فضای اقتصادی وسیاسی کشور دورنمایی برای رفاه اجتماعی نمی یابند وبه همین دلیل سعی در مهاجرت قانونی ویا غیر قانونی دارند. در وانفسای مهاجرت ، جوانان بیکار وعقب مانده از قافله رانت وامضاهای طلایی گروههای سیاسی نه ازدواج می کنند ونه در تبیین هویت ملی خود می کوشند.

حالا ودرخاتمه جدال بین نسلی از آن جهت که رشد جمعیت منفی شده و آندسته از جوانان متاهل تمایلی به فرزندآوری ندارند باید از خودمان سوال کنیم که چرا مدیران ناکارآمد تا این حدو مرز کشور را با بحران مواجه کردند وچرا چرا همچنان این روند معیوب وخاندان سالار در حال ادامه است. بطور قطع نقش نظارت ها دراین بحث باید پررنگ می بوده که البته نبوده و آندسته از مدیران ارشد فراری از کشور با اختلاس های سنگین فرصتی برای تبیین باقی نگذاشته اند.

دوری نسل جوان از واقعیت ها را می توان متوجه این بعد اقتصادی سیاسی دانست. جوانانی که در اخبار دریافتی داخلی تنها با این دسته اخبار مواجه می شوند و خود را در مرزهای دیگری مورد ارزشیابی قرار میدهند. مرزی که به همان خودی وغیر خودی تعبیر می شود.

** فرزادوثوقی روزنامه نگار

Leave a Reply

Your email address will not be published.