افسانه اقتصادی ، باخت اجتماعی

با توجه به شرایط فعلی کشور رشد جمعیت همچنان سیر نزولی طی خواهد کرد وطی پیش بینی های رایج جامعه ایرانی دچار سونامی سالمندی خواهد شد. ازدواج رسمی جوانان به یک رویا تبدیل شده است و مجردها گوی سبقت را از متاهل ها ربوده اند.هرچند این سبقت بحران های اجتماعی وهویتی را به همراه خواهد داشت و افتخاری محسوب نمی شود.

با حال وهوای فعلی وگرانی های مضاعف در تمامی حوزه ها که بدون شک ناشی از قطع ارتباطات وتبادلات اقتصادی ، سیاسی با جهان است، نمی توان چشم انداز روشنی برای جوانی جمعیت داشته باشیم. اکثر والدین هم که این روزها باسختی معیشت خانواده های تک فرزندی را اداره می کنند به این موضوع اذعان دارند که نمی توانند برای جوان 20 تا 25 ساله خود بساط ازدواج پهن کنند.

از طرفی چشم انداز اشتغال بسیار مه آلود است. جامعه صنعتی ایران در چهار دهه اخیر بشدت به یک جامعه وارداتی وآسیب پذیر تبدیل شده است و نظام استخدامی درگرداب خصوصی سازی آسیب های شدیدی دیده است. شایدغیر از بخش های نظامی تقریبا در هیچ دستگاهی امیدی به استخدام رسمی جوانان وجود ندارد.

آنچه به عنوان نظام استخدام شرکتی نیز تاکنون فعال وبا نقص های بسیاری از جمله عدم تعهد پیمانکاران مواجه بوده است ، نمی تواند به عنوان یک شغل دایم تامین کننده آینده خانواده های جوان باشد چرا که در نظام شرکتی حتی بارداری و بهره گیری از مرخصی قانونی پس از زایمان دارای مخاطراتی است که با اخراج ویا حذف نفرات همراه می شود .

نکته اصلی در عقب ماندگی اقتصادی واجتماعی ضعف تشکل هایی است که در سالهای گذشته در این دو حوزه تاسیس شده و عملا حلقه عدالت ومطالبه گری را بنام تشکل های مردمی تنگ تر و امضا هارا طلایی تر کرده اند. در غیر این صورت این تشکل های اقتصادی واجتماعی به جای تامین منافع خود ونزدیکان ودریک کلام انحصار طلبی باید مشکلات عمومی نظام اقتصادی ، اجتماعی را رفع واز بحران هویتی جلوگیری می کردند. آیا تشکل های مردمی در سالیان اخیرمطالبه گران موفقی بوده اند؟

بطور مثال در حوزه اقتصادی با وابستگی شدید به حوزه اجتماعی فرهنگی در حال حاضر 214 تشکل ملی و 340 تشکل استانی به عنوان تشکل‌های زیرمجموعه اتاق ایران فعالیت می‌کنند که از 214 تشکل ملی، 14 تشکل، بالادستی هستند. (این آمار مربوط به سالجاری واخذ شده از پایگاه خبری اتاق بازرگانی ایران است).

در کنار این مباحث باید به عملکرد خانه های صنعت ومعدن وتجارت نیز در سراسر کشور اشاره داشت که در کنار سکوت مطلق وعدم خاصیت جدی در حوزه های اقتصادی ، اجتماعی با دستاوردی منتج به اشتغال وسرشاری درآمدهای ارزی همراه نبوده اند ودر واقع به سازمانی خصولتی با حجم بروکراسی گسترده تبدیل شده اند وشاید به جرات بتوان گفت ،اعضای آن با ناکارآمدی به نوعی ترک فعل مبادرت ورزیده اند. عملیاتی که باید منافع صنعتگران، معدن داران و تجار را تامین می کرده است.

سکوت این تشکل های غیر دولتی در قبال عملکرد غلط دولت ها این نظریه را قوت می بخشد که سکوت در قبال دریافت هایی صورت گرفته که تنها خانواده انجمن ها و اتاق ها را تامین کرده است.

حالا ما مانده ایم و اقتصادی انحصاری واجتماعی منفک شده از امتیازات اقتصادی وفرصت های شغلی . در این اجتماعی بزرگ 80 میلیونی اقلیتی برای اکثریتی تصمیم می گیرند که دقیقا به موج مهاجرت نخبگان علمی وپژوهشی والبته سرمایه داران دامن زده و خواهد زد .

تمامی دیدارها ومذاکرات و البته اعتراضات به نوع عملکرد دارندگان امضاهای طلایی بدون نتیجه مانده است واز حداقل های تولید وکارآفرینان تقریبا کسی باقی نمانده است. سرمایه گذاری در کشورهای همسایه دستاورد همین روش های غلط وانحصاری درایران بوده است.

آنانکه توان پیش بینی اوضاع واحوال سیاسی اقتصادی کشور را داشتند یا با سرمایه ارزی ویا علمی خود دست به مهاجرت زدند و از فرصت غوغای اختلافات درونی استفاده نمودند وبا تکیه بررمز ارزها ، سرمایه های خودرا خارج کرده اند وحالا باید دید چرا نه دولت در پروژهای زیر بنایی ورود می کند ونه بخش های خصوصی . هر چند استفاده از اصطلاح بخش خصوصی برای پروژهای بزرگ که نیازمند سرمایه گذاری های میلیارد یورویی است خیالی بیش نیست و همگان میدانند تا انحصار وجود دارد سرمایه گذاری وجودنخواهد داشت.

در استان فارس نیزهمچنان در انتظار تحولات اقتصادی هستیم. استاندار فارس تذکرات لازم را به مدیران کل وفرمانداران استان میدهد اما مدیران کل باید با شخص وزیر و وزارتخانه مطبوع خود هماهنگ باشند چرا که در نهایت پاسخگوی آنان خواهند بود.

چینش فرمانداران هم با نظرهای متفاوتی از جمله نمایندگان مجلس وافراد ذی نفوذ محلی همراه است وبه طبع آن نمی توان انتظار چندانی دراین رابطه داشته باشیم. حتی در سطوح استانی هم استانداران اختیارات چندانی ندارند وبیشتر به نظریه پردازی مشغولند.

تا این لحظه فرصت سوزی امان بخش های اجتماعی فرهنگی را بریده است. شورای ششم نیز دستاورد چندانی نداشته است ومانند شورای پنجم وچهارم و… مسیر اطلاع رسانی را درپیش گرفته که شاید واقعیت نداشته باشد. حاشیه نشینی همچنان وجود دارد ، مستاجران غریبه بافت فرسوده شیراز همچنان قراردادهای خود را با مالکان نامریی تمدید می کنند. سکونتگاههای غیر رسمی در چند دهه گذشته نقل محافل بزرگان بوده و همچنان پابرجا هستند ومهاجرت از روستا ها بدون التیام ادامه دارد. روستاهایی که کانون تولید واشتغال وامنیت غذایی کشور بودند حالا تخلیه وبجای آن قرارگاه هایی تاسیس شده تا شاید وظایف جهاد سازندگی را پوشش دهند.

در کل نمی توان به عملکردچهار دهه گذشته نمره مثبتی داد چرا که فقر همچنان در حال قدرت نمایی است و برنامه ریزان وطراحان اقتصادی سیاسی در وضعیت کیش ومات با بحران های گذشته وآتی روبرو شده اند.

** فرزاد وثوقی روزنامه نگار

Leave a Reply

Your email address will not be published.